وقت نیست

من برای متنفر بودن از کسانی که از من متنفرند وقتی ندارم؛ زیرا درگیر دوست داشتن کسانی هستم که مرا دوست دارن





کامل بخونش

نیمه شب آواره و بی حس و حال

در سرم سودایه جامی بی زوال

پرسه ای آغاز کردیم در خیال

دل به یاد آورد ایام وصال

دل به یاد آورد اول بار را

خاطرات اولین دیدار را

آن نظر بازی آن اسرار را

آن دو چشم مست آهو وار را

همچو رازی مبهم و سر بسته بود

چون من از تکرار او هم خسته بود

آمدو هم آشیان شد با منو

همنشین و هم زبان شد با منو

خسته جان بودم که جان شد با منو

ناتوان بود و توان شد با منو

دامنش شد خوابگاه خستگی

این چنین آغاز شد دلبستگی

وای از آن شب زنده داری تا سحر

وای از آن عمری که با او شد به سر

مست او بودم زدنیا بی خبر

دم به دم این عشق میشد بیشتر

آمدو در خلوتم دمساز شد

گفتگوها بین ما آغاز شد

گفتمش در عشق پابرجاست دل

گر گشایی چشم دل زیباست دل

دل زعشق رویه تو حیران شده

در پی عشق تو سرگردان شده

گفت در عشقت وفا دارم بدان

من تورا بس دوست میدارم بدان

شوق وصلت را به سر دارم بدان

چون تویی مخمور خمارم بدان

باتو شادی میشود غم هایه من

با تو زیبا میشود فردایه من

گفتمش عشقت به دل افزون شده

دل ز جادویه روخت افسون شده

بر لبم بگذاشت لب یعنی خموش

طعمه بوسه از سرم برد عقل و هوش

در سرم جز عشق او سودا نبود

بهر کس جز او در این دل جا نبود

دیده جز بر رویه او بینا نبود

همچو عشق من هیچ گل زیبا نبود

خوبی او شهره ی آفاق بود

در نجابت در نکویی ناب بود

روزگاراما وفا با ما نداشت

طاقت خوشبختیه ما را نداشت

پیش پایه عشق ما سنگی گذاشت

بی گمان از مرگ ما پروا نداشت

آخر این غصه هجران بودو بس

حسرت و رنج فراوان بودو بس

یار ما را از جدایی غم نبود

درغمش مجنون و عاشق کم نبود

بر سر پیمان خود محکم نبود

سهم من از عشق جز ماتم نبود

بی خبر پیمان یاری را گسست

این خبر ناگاه پشتم را شکست

آن کبوتر عاقبت از بند رفت

رفتو با دلدار دیگر عهد بست

عاشقان را خوشدلی تقدیر نیست

با چنین تقدیر بد تدبیر نیست

گرچه آب رفته باز آید به رود

ماهی بیچاره اما مرده بود

بعد از این هم آشیانت هر کس است

باش با او یاد تو ما را بس است

فاصله یعنی ...

فاصله یعنی جون کندن یه ماهی واسه پریدن تو آغوش دریا

فاصله یعنی یه دیوار بین دو تا پنجره

فاصله یعنی بین الحرمین

فاصله یعنی بوسه مادر به بچه اش اما از رو سنگ قبر

فاصله یعنی پاییز تو حسرت بهار

فاصله یعنی من تا مریم

وای فاصله یعنی من تا خدا

یک حقیقت جهان شمول آیا تابحال متوجه شده اید وقتی فریاد میزنید احمق . . حداقل ده نفر سرشان را برمیگردانند !

همه پسرا فکر می کنن بزرگترین آرزوی یه دختر پیدا کردن یه پسر رویایی هستش اما نمی دونن بزرگترین آرزوی

یه دختر غذا خوردن بدون چاق شدنه

امروز به من ثابت شد که ۲۰۱۲دنیا تموم نمیشه اخه یه چیپس خریدم انقضاشو نوشته بود ۲۰۱۵

دختره میره لوازم التحریری و میگه آقا کارت پستال تو تنها عشق منی رو دارید؟…

مرده میگه : بله داریم. میگه : پس ۱۲تا بدید لطفا..!!!

تنهایی یعنی اینکه : وقتی موبایلت زنگ میخوره مطمئنی که باز یکی به مشکل خورده باز یاد تو افتاده . . .

هروقت رفتین دکتر ازتون پرسید \"اینجا درد میکنه؟\" بهش دروغ بگین !!! چون دقیقا همونجا رو فشار میده

بی شعور :|

سربازی واسه پسرا مثه حاملگی واسه زناست هر دو ظاهرمون رو خراب می کنه و هر کی میبیندمون میپرسه

چند ماهته

قدرت دید خانومها : یه تار مو را روی کت شوهرشون می بینند اما چراغ تیر برق کوچه شون را

هنگام رانندگی نمی بینند

گاهت همچون باران است و قلبم همچون کویر… و می دانی که کویر بدون باران زنده است…
پس برو بمیر!!!

عشق احساس شگفت انگیزیست درگیرش که شدی.. یک گوسفند گربه صفت رو صدا میزنی جوجو 





پیش نیاز

سلام می کنم به همه ی دوست های گلم

فقط می خواستم بگم این وبلاگ به هیچ وجه هدف مشخصی نداره

فقط و فقط به جهت رفع بیکاری عموم ساخته می شود .